فیلم | پاییز در پسِ هر بهار
با وجود همه امکانات، تو رنج فردا را داری! تو ترس جدایی را داری. تو در کنار محبوبت هستی ولی حس میکنی از تو جدا شدنی است. حس میکنی، میدانی، شهود کردی، تجربه کردی، چشیدی! نه یکبار، نه دوبار، بارها و بارها زمینت زدند و از روی زمین بلندت کردند و این را فهمیدی که در هر بهاری، پاییزی پنهان است! با هر شادی تو، رنجی نهفته است! وسعت در دنیا آیا این است که ما بگوییم امکانات ما زیاد میشود؟ این یک راهش است! گفتم این راه، راه مناسبی نیست به خاطر اینکه دنیا چهار فصل است، انسان واقف است! این دو تا مشکل وجود دارد! یعنی انسان در متن خوشیهایش فردای رنجور را و دیروز گرفتار را شاهد است. [استاد علی صفایی حائری]











