پرچمی برافراشته در میان مردم بود
فقط یک دست از پیکرش بازگشت. وقتی شنیدم، باورش برایم سخت بود، انگار دنیا روی سرم خراب شد. آن روزها به یاد مادران چشمانتظار میافتادم و میگفتم: «خدا خودش به دادشان برسد.»، چون من فقط چند روز طاقت دوری پسرم و بلاتکلیفی وضعیتش را نداشتم، اما آنها سالها چشم به راه ماندند









