خاطرات ناصرالدینشاه: شاهزاده هندی را که دیدم طوری خندهام گرفت که نزدیک بود خفه شوم
بعد از نماز به حضرت عباس رفتیم، آنجا هم شاهزاده بود، باز اسباب مضحکی شده بود. امروز به واسطه همین شاهزاده، حقیقتا همه به خنده گذشت و شیطانی شده بود برای ما، و نمیگذاشت به هیچ وجه حالتی دست بدهد.
ادامه خبر ...










