نقد و بررسی فیلم Nuremberg (نورنبرگ)
فیلم «Nuremberg» از آن دسته آثار تاریخی است که برخلاف انتظار، نه بر بازآفرینی مستقیم فجایع جنگ جهانی دوم تمرکز میکند و نه قصد دارد صرفاً با نمایش قربانیان، احساسات تماشاگر را تحریک کند. این فیلم به سراغ یکی از حساسترین و در عین حال ترسناکترین لایههای تاریخ میرود: ذهنیت ایدئولوژیک. اثری که تلاش میکند نشان دهد فاجعه، پیش از آنکه در میدانهای جنگ و اردوگاههای مرگ اتفاق بیفتد، ابتدا در ذهن انسانها شکل میگیرد؛ آنجا که ایدئولوژی میتواند مرز میان اخلاق، انسانیت و جنایت را بهکلی از بین ببرد.
داستان فیلم بر دادگاه نورنبرگ متمرکز است؛ جایی که پس از شکست آلمان نازی، سران این رژیم به خاطر جنایات جنگی محاکمه میشوند. در میان این چهرهها، فیلم تمرکز خود را بر هرمان گورینگ، دومین شخصیت قدرتمند حزب نازی پس از هیتلر، قرار میدهد؛ مردی که سالها یکی از ستونهای اصلی ایدئولوژی رایش سوم بوده و حالا در جایگاه متهم، باید پاسخگوی تاریخی باشد که خود در ساختنش نقش داشته است. انتخاب این زاویه دید، فیلم را از بسیاری از آثار کلیشهای جنگ جهانی دوم جدا میکند؛ زیرا «Nuremberg» بیش از آنکه درباره رنج قربانیان باشد، درباره منطق ذهنی جنایتکاران است.
فیلم بهشکلی هوشمندانه ساختار خود را به دو بخش مشخص تقسیم میکند. در نیمه اول، تمرکز اصلی بر گفتوگوها میان گورینگ و داگلاس، روانپزشک آمریکایی است که مأمور بررسی وضعیت روانی او شده. این بخش، شاید جسورانهترین و در عین حال خطرناکترین تصمیم فیلم باشد؛ چراکه به شخصیت گورینگ اجازه میدهد صحبت کند، استدلال بیاورد و جهانبینی خود را توضیح دهد. فیلم در این مقطع، عامدانه از نمایش تصویری فجایع فاصله میگیرد و مخاطب را در معرض کلامی قرار میدهد که ظاهری منطقی، منسجم و حتی گاه فریبنده دارد. گورینگ، با اعتمادبهنفس، خونسردی و زبان اقناعکنندهاش، ایدئولوژی نازی را طوری توضیح میدهد که تماشاگر برای لحظاتی دچار تزلزل میشود؛ لحظاتی که خطر اصلی فیلم دقیقاً در همینجا شکل میگیرد.
فیلم آگاهانه اجازه میدهد پروپاگاندای نازی در ذهن مخاطب نفوذ کند. نه برای تطهیر آن، بلکه برای نشان دادن قدرت کلام، قدرت ایدئولوژی و تواناییاش در وارونهسازی حقیقت. اینکه چگونه ممکن است یک تفکر، جهانی خیالی و «زیبا» ترسیم کند که در آن کشتار میلیونها انسان نهتنها توجیهپذیر، بلکه ضروری تلقی شود. «Nuremberg» در این بخش، مخاطب را وادار میکند ناآسوده باشد، تردید کند و حتی از خود بپرسد که مرز میان عقلانیت و جنایت دقیقاً کجاست.
اما درست در زمانی که فیلم احساس میکند این مسیر به اندازه کافی طی شده، ورق برمیگردد. نیمه دوم فیلم با آغاز رسمی دادگاه، ناگهان مسیر را تغییر میدهد. دیگر خبری از کلام زیبا و استدلالهای خوشظاهر نیست. فیلم مخاطب را مجبور میکند با واقعیت مواجه شود؛ واقعیتی که در قالب تصاویر مستند، شواهد انکارناپذیر و مواجهه مستقیم با نتایج ایدئولوژی نازی ارائه میشود. اینجاست که فیلم ضربه اصلی خود را وارد میکند. مخاطبی که تا دقایقی پیش درگیر کلام فریبنده گورینگ شده بود، حالا باید این پرسش را از خود بپرسد: بعد از دیدن این حجم از جنایت، این کلام هنوز چه ارزشی دارد؟
قدرت «Nuremberg» دقیقاً در همین دوگانگی نهفته است. فیلم نه سادهلوحانه ایدئولوژی را رد میکند و نه اجازه میدهد بهراحتی از کنار آن عبور کنیم. بلکه ابتدا جذابیتش را نشان میدهد و سپس چهره واقعی آن را عریان میکند. این رویکرد، فیلم را به اثری اندیشهبرانگیز تبدیل میکند که فراتر از یک بازسازی تاریخی عمل میکند و به هشداری جدی درباره خطر ایدئولوژیهای تمامیتخواه بدل میشود؛ ایدئولوژیهایی که میتوانند انسان را به موجودی سرد و بیرحم تبدیل کنند، بدون آنکه در ذهن خود احساس گناه کند.
در این میان، بازی راسل کرو یکی از بزرگترین نقاط قوت فیلم است. کرو در نقش هرمان گورینگ، نمایشی خیرهکننده ارائه میدهد که یادآور دوران اوج این بازیگر است. او شخصیتی را خلق میکند که همزمان ترسناک، کاریزماتیک، خونسرد و حتی در لحظاتی دوستداشتنی به نظر میرسد؛ و همین تضاد است که نقش را خطرناک و تاثیرگذار میکند. کرو بهخوبی درک کرده که گورینگ نباید به هیولایی کاریکاتوری تبدیل شود، بلکه باید انسانی باشد با منطق خاص خود؛ منطقی که دقیقاً به همین دلیل، ترسناکتر است. تماشای بازی او، بهخصوص در سکانسهای گفتوگو با روانپزشک، یک کلاس تمامعیار بازیگری است و جای خالی نام او در فهرست جوایز، یکی از بیعدالتیهای فصل جوایز به نظر میرسد.
در مقابل، شخصیت داگلاس، بهعنوان کاراکتر اصلی دوم فیلم، نقطه ضعف نسبی اثر است. این شخصیت بیش از حد در دام کلیشههای آشنا میافتد؛ نماینده آمریکای پیروز، مروج دموکراسی و وجدان بیدار تاریخ. مسیر شخصیتی او، از ابتدا تا انتها، قابل پیشبینی است و برخی خردهروایتها مانند ارتباطش با خانواده گورینگ یا واکنشهای احساسیاش، بیش از آنکه به عمق فیلم کمک کنند، ریتم آن را دچار افت میکنند. شاید اگر فیلم تمرکز بیشتری بر ذهن گورینگ میداشت و نقش داگلاس را اندکی به حاشیه میراند، انسجام کلی اثر حتی بیشتر هم میشد.
نقد ویدئویی فیلم Nuremberg (نورنبرگ) را در ادامه ببینید:
از نظر فنی، «Nuremberg» در سطح بسیار قابلقبولی قرار دارد. فیلمبرداری با نورپردازیهای حسابشده، بهخوبی عظمت و در عین حال فروپاشی شخصیت گورینگ را به تصویر میکشد. قابهایی که او را در سلول زندان نشان میدهند، همزمان حس قدرت گذشته و شکست نهایی را منتقل میکنند. طراحی صدا و جلوههای صوتی نیز نقش مهمی در ایجاد فضای سنگین و خفقانآور فیلم دارند و تماشاگر را در دل این دادگاه تاریخی نگه میدارند.
در نهایت، «Nuremberg» فیلمی است که ارزش آن فراتر از روایت یک واقعه تاریخی است. این فیلم درباره امروز و فرداست؛ درباره اینکه چگونه ایدئولوژی میتواند در هر زمانی، با زبانی زیبا، فاجعهای هولناک خلق کند. اثری که تماشاگر را وادار میکند فکر کند، تردید کند و نسبت به هر تفکر مطلقگرا هشیار باشد. با وجود برخی ضعفهای محدود در شخصیتپردازی خطوط فرعی، انسجام کلی فیلم، فیلمنامه هوشمندانه و بهویژه بازی درخشان راسل کرو، «Nuremberg» را به یکی از آثار قابلتأمل سال تبدیل کرده است. فیلمی که نشان میدهد سینما هنوز هم میتواند فراتر از سرگرمی، ابزاری برای تفکر و هشدار باشد.
نمره: 8/10
منتقد: میثم کریمی
نوشته نقد و بررسی فیلم Nuremberg (نورنبرگ) اولین بار در مووی مگ . پدیدار شد.











